فرقه دموكرات آذربايجان (3)
فرقه دموكرات آذربايجان (3)
فرقه دموكرات آذربايجان (3)
مترجم : محمود کريمي شرودانی
منبع : راسخون
منبع : راسخون
ظهور فرقه دموكرات
« تقاضاي آزادي داخلي و مختاريت مدني براي مردم آذربايجان، البته با حفظ استقلال و تماميت ايران، تشكيل انجمنهاي ايالتي و ولايتي، تدريس زبان آذربايجاني در مدارس آذربايجان، مصرف نيمي از مالياتهاي وصولي از آذربايجان در خود آذربايجان، افزايش كرسيهاي نمايندگان آذربايجان در مجلس به نسبت جمعيت آن، اصلاح روابط و حدود بين مالك و دهقان با در نظر گرفتن مصالح هر دو، مبارزه با بيكاري، تلاش در جهت توسعه و ايجاد صنايع، تجارت و كشاورزي، مبارزه با رشوه و فساد در ادارات و... . »
همانگونه كه از مفاد بيانيه فوق الذكربر مي آيد، اولا بيانيه مذكور با لحن ملايم و به دور از هر گونه در خواست تندروانه و انقلابي مطرح گرديد. ثانيا اكثر مفاد آن مطابق با قانون اساسي بوده است و مهمتراز همه اينكه استقلال و تماميت ارضي را محترم شمرده و به هيچ وجه خواستار جدايي و استقلال آذربايجان نمي باشد و فقط تقاضاي خود مختاري مدني و آزادي در امور داخلي را مطرح نموده است.
پس از انتشار این بیانیه روزنامه آذربایجان به عنوان ارگان فرقه دموکرات آذربایجان بار دیگر به مدیر مسئولی شبستری و برای دومین دوره منتشر گردید. در 22 شهریور شورای مرکزی فرقه به 11 نفر افزایش یافت که پیشه وری به ریاست، و شبستری به معاونت انتخاب شدند. محمد بی ریا نیز که در راس اتحادیه های کارگری بود، اعلام کرد که آنان نیز رهبری فرقه را می پذیرند و صادق پادگان و زین العابدین قیامی هم از سوی حزب توده، تصمیم الحاق به فرقه را اعلام نمودند.
همچنین زمان نخستین کنگره فرقه دموکرات روز 10/7/24 تعیین گردید. در 29/6/24، در کنفرانسی با حضور 1500 نفر از اقشار مردم قطعنامه ای جهت مخابره به انجمن وزرای خارجه دول متفق در لندن به تصویب رسید و در آن به حق تعیین سرنوشت، خود مختاری آذربایجان و احیای دموکراسی در ایران اشاره شده بود. با اعلام و اجرای رسمی الحاق حزب توده توسط محمد بقراطی(بدون تصویب کمیته مرکزی) 60000 نفر عضو بالقوه حزب توده، به فرقه دموکرات پیوستند نیز قرار بر آن شد که تا 10/8/24 کنفرانس های حزبی شهرها و ولایات تشکیل و کمیته های رسمی فرقه انتخاب شوند. در این کنگره مرامنامه فرقه به تصویب رسید و سازمان فرقه رسمیت یافت و کمیته مرکزی آن را انتخاب نمود.
مرامنامه همان بیانیه 12 شهریور بود که موارد زیر به آن اضافه شد:
- آزادی فردی، کلامی، وجدان، مطبوعات و اجتماعات.
- حقِّ انتخاب کردن برای مردان و زنانی که به 20 سالگی رسیده اند و حقِّ انتخاب شدن برای مردها و زنان بین 80-27 ساله
- تعیین 8 ساعت کار روزانه برای کارگران و استفاده از مزایای بیمه
- اعطای حق مجازات خائنین و افشا کنندگان اسرار فرقه و جاسوسان تا حد حتی اعدام (افزودن این اصل در حد و اختیارات حزبی نبوده و به عبارتی شاید بتوان گفت که فرقه اطمینان داشت که بزودی حکومت را بدست می گیرد.)
بدین ترتیب فرقه نه بعنوان حزب بلکه به عنوان جبهه ای از تمام مردم شکل گرفت که در آن فئودال در کنار دهقان، کارگر در کنار کارفرما، و . . . جای گرفتند در آنزمان پيشه وری بزرگترین وظیفه فرقه را مبارزه برای احیای انجمن های ایالتی و ولایتی و اخذ امتیازات داخلی و فرهنگی عنوان کرد.
و به گفته پادگان، معاون صدر فرقه، فرقه دموکرات باپرهیز از اشتباهات 40ساله نهضت آزادی، آذربایجان را در مرکز آمال قرارداده و به سوی هدف اصلی آذربایجانی، یعنی آذربایجان حرکت کرد.
پیشه وری آزادی خواهان ایران را که انتظار داشتند باز هم آذربایجان همانند مشروطه و همانند تمام طول تاریخ خود را فدای ایران کند متهم به سستی می کرد و فقط سخن از کمک به آنها را به میان می آورد.
با توجه به عواملي چون آمادگي شرايط و زمينه هاي اجتماعي و وجود نارضايتي وسيع در ميان آذربايجانيان، همچنين حمايت موثر دولت شوروي، فرقه دموكرات توانست در اندك مدتي دامنه نفوذ خود را به شدت و با سرعت افزايش دهد.
با وجود گذشت سالهاي متمادي از واقعه آذربايجان اهداف فرقه دموكرات، هنوز هم در ميان هاله اي از ابهام قرار دارد و دستيابي به نظري كه مورد اجماع پژوهشگران و صاحبنظران باشد دور از دسترس به نظر مي رسد، اين امر شايد از اين واقعيت سرچشمه مي گيرد كه اهداف مورد نظر رهبران فرقه مدام در حال تغيير بود و احتمالا اين تشتت و تشكيك نيز معلول عدم استقلال راي سردمداران و رهبران آن باشد. و اينكه آنها مجبور بودند با تغيير سياستهاي شوروي برنامه هاي خود را تغيير دهند.
فرقه دموكرات در اولين بيانيه خود، كه بلافاصله پس از اعلام موجوديت رسمي منتشر شد، تقاضاي “آزادي داخلي و مختاريت مدني” براي مردم آذربايجان، البته با حفظ استقلال و تماميت ارضي ايران و تحت لواي دولت ايران، تشكيل انجمنهاي ايالتي و ولايتي كه در قانون اساسي صراحتا بدان اشاره شده بود، تدريس زبان آذربايجاني در مدارس آذربايجان و برخي اصلاحات ديگر را بعنوان اهداف و خواسته هاي فرقه اعلام نموده بودند. در اين مرحله خواست آنها كسب آزادي و بر قراري رژيم دموكراسي ابتدا در آذربايجان و سپس در سراسر ايران بود و به هيچ وجه صحبت از جدايي و استقلال و تشكيل حكومت جديد به ميان نمي آيد.
پس از تشكيل فرقه دمكرات پيشه وري در يك سخنراني در حاليكه با انگشت خود نقشه ايران را در هوا رسم ميكرد گفت : “من آشكارا مي گويم كه تمام حرفها و خواسته هاي ما خارج از اين نقشه نيست و در داخل سرحدات ايران است...” همچنين در جاي ديگر تاكيد كرد: “من به استقلال ايران كاملا علاقه مندم و فكر دادن يك وجب از خاك آن به كشور ديگري ابدا در ميان نيست. ما حقوق داخلي و مختاريت مدني را كه قانون اساسي به ما داده است خواهانيم مسئله زبان نيز جزيي از آن است....”.
دولت ايران طى يادداشت ديگرى در ۲۳شهريور ۱۳۲۴ بار ديگر تقاضاى خود را در مورد تخليه قشون خارجى به متفقين تكرار كرد. در كنفرانس وزيران خارجه سه دولت بزرگ كه چند روز بعد در لندن برگزار شد، طبق پيمانى سه جانبه، موافقت كردند كه تا ۱۲ اسفند همان سال ايران را تخليه كنند. البته دولتهاى آمريكا و انگليس به اين پيمان عمل كردند اما استالين كه در تيرماه همان سال فرمان تشكيل فرقه دموكرات آذربايجان را خطاب به ميرجعفر باقروف صادر كرده بود، عمل به اين پيمان سه جانبه را ضرورى نمى ديد. اين فرمان در سند شماره ۲ آمده است.
سند شماره ۲
«فرمان دفتر سياسى كميته مركزى حزب كمونيست اتحاديه شوروى به مير (جعفر) باقروف، صدر كميته مركزى حزب كمونيست آذربايجان در مورد «اقداماتى جهت سازماندهى يك جنبش جدايى طلب در آذربايجان و ديگر ايالات شمالى ايران » ۶ژوييه/ ۱۵ تيرماه۱۳۲۴» .
«... رفيق باقروف... يك حزب دموكراتيك در آذربايجان جنوبى به نام «حزب دموكراتيك آذربايجان» [مشهور به فرقه دموكرات آذربايجان] با هدف رهبرى جنبش جدايى طلب در آذربايجان جنوبى تأسيس كنيد. تأسيس اين حزب در آذربايجان جنوبى بايد با يك تجديد سازمان توأمان، بخش جدايى طلب از تمامى اقشار مردم ايران صورت گيرد.
در ميان كردهاى ساكن شمال ايران، براى جذب آنها در يك جنبش جدايى طلب كه يك ناحيه خودمختار ملى كرد را تشكيل دهد، اقدامات مناسب صورت دهيد.
يك گروه از فعالان مسؤول را در تبريز كه به هماهنگى فعاليت هايشان با سركنسولگرى اتحاد جماهير شوروى در تبريز موظف باشند، براى هدايت جنبش جدايى طلب تشكيل دهيد. سرپرستى اين گروه به باقروف و يعقوب اف واگذار مى شود.»
در اين فرمان، واگذارى اراضى به دهقانان ـ تأسيس گروههاى رزمى مسلح جهت اهالى هوادار شوروى ـ تأسيس انجمن دوستان آذربايجان شوروى ـ انتشار يك نشريه مصور در باكو براى توزيع در ايران و سه روزنامه در آذربايجان جنوبى، تهيه سه دستگاه چاپ و تأمين كاغذ خوب جهت انتشار سه روزنامه با تيراژ حداقل ۳۰هزارنسخه ـ تأمين يك ميليون روبل ارز خارجى براى تبديل به تومان و... مورد تأكيد قرار گرفته است.
سند شماره ۳
«وسايل سفر» پيشه ورى و «كامبخش» به باكو براى مذاكره فورى سازماندهى شود... براى تأسيس كميته هاى مؤسس در مركز (تبريز) و ديگر نقاط در عرض يك ماه كانديداهايى را از ميان عناصر واقعى دموكرات از ميان روشنفكران، تجار طبقه متوسط، زمينداران كوچك و متوسط و روحانيون، احزاب دموكراتيك مختلف و همچنين از ميان غيرحزبى ها انتخاب كرده و به كميته هاى مؤسس فرقه دموكرات آذربايجان وارد كنيد... پس از استقرار كميته هاى مؤسس فرقه دموكرات آذربايجان در تبريز، تأسيس كميته هاى محلى فرقه دموكرات آذربايجان، در شهرهاى ذيل از اولويت هاى نخست خواهد بود: اردبيل، رضاييه، خوى، ميانه، زنجان، مراغه، مرند، مهاباد، ماكو، قزوين، رشت، پهلوى، سارى، بندرشاهى، گرگان و مشهد. براى سازماندهى كميته هاى اين شهر نمايندگانى را از كميته مؤسس و مركزى اعزام داريد.
در سند شماره۳ براى سازماندهى جنبش جدايى طلب چنين آمده است:
«براى شكل دادن به يك جنبش جدايى طلب در جهت تأسيس يك منطقه خودمختار آذربايجانى و يك منطقه خودمختار كرد با اختيارات گسترده اقدام شود» در اين سند دستوراتى جهت تشكيل انجمن ها و سازماندهى ارگانهاى مطبوعاتى و انتشار روزنامه و ايجاد چاپخانه در شهرهاى رشت، رضاييه و مهاباد صادر شده است.
اين سندها به وضوح نيت پيشه ورى و فرقه دموكرات آذربايجان در آن برهه زمانى را نسبت به تماميت ارضى ايران آشكار مى سازد.
به هر تقدير روز 29 /7/ 1324 “كنگره خلق آذربايجان” در اقدامي نمادين به وسيله حاج عظيم خان برادر ستار خان افتتاح شد. روز افتتاح كنگره هنوز روزنامه آذربايجان بعنوان ارگان فرقه دموكرات از تشكيل انجمنهاي ايالتي و ولايتي دفاع مي كرد و مي نوشت: “مردم آذربايجان قانون اساسي را زنده خواهند كرد و انجمن هاي ايالتي و ولايتي و خود مختاري را تشكيل خواهند داد و در عمل بر خلاف اكاذيب دشمنان نشان خواهند داد كه طرفدار جدي استقلال ايران هستند و هيچ وقت تجزيه آذربايجان را نخواسته اند و نخواهند داشت.” تا جلسه اول كنگره وضع همچنان بر همين منوال بود در اين جلسه دكتر آخوند زاده نماينده روشنفكران تبريز در نطق خود گفت: “روشنفكران تبريز به خوبي مي دانند كه علاج دردهاي ما در تشكيل انجمن هايي ايالتي و ولايتي است لذا ما اقدام جدي در تشكيل آن را خواستاريم.” اما از جلسه دوم كنگره رويه تغيير كرد و زمزمه هايي از تغيير حكومت و تشكيل حكومت به گوش رسيد در اين جلسه پيشه وري طي نطقي ضمن ارائه شرحي از اوضاع و احوال آذربايجان در دوره رضا شاه و ظلمهايي كه در حق مردم آذربايجان شده بود گفت: “... ما اول در آذربايجان حكومت ملي به وجود خواهيم آورد. ما خود مختاري آذربايجان را به دست آورده و مملكت خود را آباد و سعادتمند خواهيم ساخت و ساير ايالات ايران نيز از اين كار نيك ما درس خواهند گرفت... اين كنگره بايد تصميم بگيرد. بايد عده اي را انتخاب كرده و به تمام دنيا اعلام كند كه ما حق خود را مي خواهيم. ما از اين حكومت ارتجاعي بي خبريم. اين حكومت مال ما نيست، او خود سرانه و به زور سر كار آمده... بايد در آذربايجان و ايران حكومتي سر كار آيد كه مردم در انتخاب آن دخيل باشند.” با تشكيل سومين جلسه، اعضاي فرقه پا را فراتر نهادند و رسما و علنا اعلام كردند كه تشكيل انجمنهاي ايالتي و ولايتي كافي و وافي به مقصود نبوده و بايد به جاي آن مجلس ملي آذربايجان را تشكيل داد. در اين جلسه ضمن اين كه برخي از اعضا ي كنگره مانند علي شبستري و... همچنان به تشكيل انجمنهاي ايالتي و ولايتي معتقد بودند، اكثريت راي ديگري داشت و هر يك طي نطقي لزوم و ضرورت تشكيل مجلس ملي را متذكر شدند : فتاحي نماينده مشكين شهر گفت : “... من خيال مي كنم كه اكنون براي ملت آذربايجان مجلس ملي افضل و لازم تر از انجمنهاي ايالتي و ولايتي است...” خرمدل نماينده كار خانه كبريت سازي اظهار داشت : “... به نظر من انجمن ولايتي چاره دردهاي ما نيست. در پايان سخنم مي گويم زنده باد مجلس ملي آذربايجان، ما بايد مجلس ملي خود را افتتاح كنيم ” نماينده هشترود نيز گفت : “... عوض انجمن ايالتي و ولايتي مجلس ملي لازم است” هلال ناصري ضمن تا ييد صحبتهاي اين نمايندگان ادامه داد: “مجلس مو سسان اساس مشروطيت ماست، شما به آنها اهميت بدهيد، اين كنگره نيز مجلسي نظير مجلس موسسان است و شما نماينده پنج ميليون نفريد، من پيشنهاد مي كنم اين مجلس موسسان عوض انجمن ايالتي و ولايتي مجلس ملي ما را تشكيل دهد. چشم آذر هم گفت: “29 سال قبل در ايرا ن انجمن ايالتي و ولايتي تشكيل شده است، ما اين مجلس را مجلس ملي بناميم و براي تكميل مختاريت آذربايجان، نيروهاي مسلح ملي آذربايجان تشكيل شود.” بالاخره پيشه وري رشته كلام را در دست گرفته و با بيان اينكه “اينجا مجلس موسسان است و به نظر من بايد در تصميمات آن تكليف انتخاب مجلس ملي يا انجمن ايالتي روشن شود” قرار بر اين شد تا اخذ تصميم نهايي در اين مورد به عهده كمسيوني مركب از پنج نفر گذاشته شود.”
مذاكرات كنگره و رايزنيهاي كميسيون پنج نفره نهايتا با تصويب و انتشار اعلاميه اي خطاب به “حكومت مركزي ايران و دول منظم دموكراسي جهان” پايان يافت. در اين اعلاميه بر خود مختاري آذربايجان البته در چهار چوب دولت ايران بعنوان حق ملت آذربايجان تا كيد نموده خواستار تشكيل حكومت ملي، برقراري رژيم دموكراسي، تشكيل مجلس ملي، رسميت يافتن زبان آذربايجاني در ادارات و مدارس آذربايجان گرديد. همچنين اعلام گرديد: “ كنگره ملي كه به امضا و شركت يكصدو پنجاه هزار نفر با نمايندگي هفتصد نفر از نقاط مختلف آذربايجان تشكيل يافته طبق اراده ملت آذربايجان خود را مجلس موسسان ناميده براي اداره امور داخلي آذربايجان هئيتي عبارت از سي و نه نفر انتخاب و با مقامات صلاحيتدار داخل مذاكره شوند و ضمنا انتخابات مجلس ملي آذربايجان و مجلس شورا ي ملي راعملي سازند.”
اين تصميمات در حالي از سوي كنگره اتخاذ مي شود كه فرقه دموكرات به سرعت در حال گسترش نفوذ خود در آذربايجان بود، فدائيان فرقه دموكرات به عنوان بازوي نظامي اين تشكل سياسي با حمله به پادگان هاي نظامي كنترل شهرهاي آذربايجان را يكي پس از ديگري بدست ميگرفتند.
پس از مدتی فرقه با حمایت ارتش شوروی که در آن زمان شمال ایران در اشغالشان بود، با انجام چند کودتا تقریباً بر کل آذربایجان ایران چیره یافتند. مقاومت پادگان ارومیه(به فرماندهی سرهنگ زنگنه) برخلاف پادگان تبریز ( به فرماندهی سرتیپ درخشان) بسیار شدید بود و تنها با دخالت مستقیم ارتش سرخ ، پس از یک هفته ، پادگان ارومیه شکست خورد.
تا اواخر آبان دموكراتها بر اكثر نقاط آذربايجان مسلط شده و كنترل شهرها و روستاها را در اختيار گرفتند.
حمايت و پشتيباني نيروهاي شوروي در ايران از فرقه دموكرات، مهمترين عامل گسترش سريع و نفوذ نسبتا آسان دموكراتها در آذربايجان بود. زيرا نيروهاي شوروي علاوه بر تقويت نيرو هاي نظامي دموكرات با ايجاد موانعي مانع از استقرار حاكميت دولت در آذربايجان ميشدند آنان با ايجاد موانعي چون؛ ممانعت از حركت ستونهاي ارتش ايران در شريف آباد قزوين (كه عازم آذربايجان بودند)، خلع سلاح حاكمان مخالف با انتصاب سيد مهدي فرخ به استانداري آذربايجان، محدود كردن قواي شهرباني و... تاثير بسزايي در موفقيت سريع دموكراتها داشتند.
در واقع، تنها ۱۰ روز پس از پايان جنگ جهانى دوم (ارديبهشت ۱۳۲۴) دولت ايران طى يادداشتى پيروزى متفقين را به سه كشورآمريكا، شوروى و انگليس تبريك گفت و يادآورى كرد كه پس از پايان جنگ در اروپا، ديگر لزومى به باقى ماندن نيروهاى متفقين درايران نيست و بهتر است نيروهاى متفقين هرچه زودتر خاك ايران را ترك كنند. هرچند اين يادداشت بى پاسخ ماند اما در كنفرانس پوتسدام در تيرماه ،۱۳۲۴ استالين، ترومن و چرچيل در اعلاميه نهايى موافقت كردند كه قواى متفقين بلافاصله تهران را تخليه كنند و در كنفرانس وزراى خارجه سه كشور آمريكا، شوروى و انگليس براساس يك پيمان سه جانبه قرار شد تا ۱۲ اسفند ۱۳۲۴ نيروهاى متفقين خاك ايران را ترك كنند. اما شوروي جندان تمايلي براي خروج نشان نمي داد.
در 29/7/24 پیشه وری در اعتراض به اقدام اکثریت نمایندگان مجلس مبنی بر تاخیر انتخابات تا خروج نیروهای بیگانه اعلام کرد مشروطیت تعطیل بردارنیست و فرمان انتخابات را خود مردم صادر خواهند کرد.( با فرض اینکه پیشه وری بدون جلب نظر شوروی اقدام به این کار نموده باشد، تعویض نیروهای دولتی وابسته به انگلیس و انتخاب نمایندگان حتی بیطرف، به نفع شوروی بود.) با پیشرفت فعالیت فرقه دموکرات در شهرها و دهات، فجایع ژاندارم ها و اربابان نیز شدیدتر می شد و شکایات فرقه به نفع دهقانان نیز عملا بی نتیجه می ماند. پیشه وری هشدار میداد محشری که هم اکنون ژاندارم ها در دهات آذربایجان برپا کرده اند کافی برای اثبات این امر است که به محض اینکه ارتش سرخ پای خود را آنسوی مرزها گذاشت ایالات شمالی را نیز به زور اسلحه دچار همین وضع و حال خواهند کرد.
گزارش به دولت مركزي
گزارش وضعيت آذربايجان و عملكرد فرقه در اين منطقه در آستانه 21 آذر 1324
( نشان شير و خورشيد )
وزارت كشور
در مسافرت اخيري كه اينجانب به حدود آذربايجان نموده مشاهدات خود را استحضارا به عرض مي رساند، به طوري كه در اردبيل مشاهده شد اعلاناتي كه از طرف حزب دموكرات به ديوارهاي خيابان الصاق مي شد به زبان تركي بوده و حتا در مهمان خانه ها اسامي خوراك را به زبان تركي نوشته و سخنراني ها يي هم از طرف حزب مزبور مي شود (كه) به زبان تركي بوده و ناطقين خصوصا آقاي خسرو جودت كه در جمعه 21/7/24 ايراد مي نمود جديتي داشت كه از كلمات تركي كه هنوز در آن صفحات معمول نيست از قبيل (ياساشون) به جاي زنده باد استعمال نمايد و اغلب در عوض آن كه به زبان فارسي صحبت نمايند به زبان روسي مكالمه مي كنند. اگر اشخاصي در هنگام عبور نظاميان ايران اظهار شعف نمايند سربازان شوروي كه از طرف كمانداني شوروي در خيابان گردش مي نمايند آن ها را به كمانداني جلب و زنداني مي نمايند. خيلي جاي تاسف و تاثر است كه موقعي مستحضر شدم سربازان شوروي يك نفر پاسبان را به اتهام اين كه در موقع عبور نظاميان ايران دست زده است جلب و زنداني نمودند. در تبريز بلندگو دائم راديوهاي قفقاز را گرفته و سخنراني كه از راديو بادكوبه و قفقاز مي شود به وسيله بلندگو به استماع مردم مي رساند. در كافه هم فقط از راديو تهران ورزش باستاني را مي گيرند و بعدا نيز موزيك و سخنراني قفقاز شوروي معمول و در عموم اماكن عمومي عكس روساي انقلاب فعلي شوروي الصاق و گاه گاهي تمثال اعليحضرت همايون پهلوي مشاهده مي شود. روزنامه هاي منتشره از قبيل وطن يولوندا و دوست ايران كه متنسب به دولت شوروي است در آنجاها به فروش مي رسد و حتي خريد و آبونمان آنها اجباري است كه به مردم تحميل مي شود چون مكررا به آذربايجان مسافرت و مدتها اقامت نموده بودم و ندرتا از اكراد در تبريز مشاهده مي نمودم وجود عده ي زيادي از اكراد مهاباد كه با لباس كردي در مسافرت خانه ها اقامت داشتند بيشتر فدوي را متعجب نمود و معلوم نمي شود كه اكراد مزبور به چه منظوري به تبريز آمده و متوقفند. امورات ادارات دولتي آذربايجان از نظر نبودن فرماندار و روساي ديگر به كلي به حال وقفه و بلاتكليفي باقي و از همه چيز لازم تر براي آذربايجان بدوا فرماندار لايق با كفايت و روساي ديگر ادارات است كه بتوانند در مقابل كارشكني حزب توده امورات را به حال عادي برگردانند. بالاخره از شور و شعف پنهاني كه اهالي اردبيل در موقع عبور نظاميان ايران به خرج داده و تعداد قليلي كه اغلب ان ها از مهاجرين بوده اند در موقع سخنراني حزب دموكرات(توده) در مقابل ناطق اظهار حساسيت مي نمودند. مسلم بود كه اكثر و بلكه صد نود اهالي از عمليات حزب توده و وضعيت فعلي آذربايجان ناراضي و منزجر هستند.
(امضا) رونوشت برابر اصل است. فتحي
ادامه ماجرا
کنگره خلق آذربایجان که به مجلس موسسان تغییر نام یافت با افزودن مواد جدیدی به اعلامیه خود نظیر حق رای برای مردان وزنان و انتخاب 39 نفر به نام هیئت ملی با اختیارات وسیع (که نمایندگان کردستان نیز جزو آنها بود) مراتب را به اطلاع محمدرضا پهلوی، مجلس شورای ملی، مقامات صلاحیت دار کشوری و شورای نمایندگان سیاسی امریکا، انگلیس، شوروی و فرانسه رساندند.
به هر تقدير، هئيت ملي آذربايجان كه به موجب راي كنگره ملي آذربايجان اداره امور را بدست گرفته بود با صدور اعلاميه اي كه در تاريخ 2/9/1324 منتشر شد، دستور انتخابات مجلس ملي آذربايجان را صادر نمود. در اين اعلاميه آمده بود "... دستور داده مي شود از امروز دوم آذر ماه تا چهارم آذرماه در سراسر آذربايجان آگهي انتخابات مجلس ملي انتشار يابد. سه روز بعد از انتشار آگهي انتخابات بايد در سراسر آذربايجان اخذ راي شروع و روز 12 آذر ماه خاتمه يابد. - رئيس هئيت ملي آذربايجان علي شبستري."
در 10 آذر سرتیپ درخشانی طبق دستور مرکز که کلیه نیروی نظامی تحت امر او بودند شهرداری را نیز تصرف کرد؛ اینک نیرویهای شوروی، لشکر 3 آذربایجان و نیروهای مسلح فدائیان، تبریز را تحت کنترل دارند.در همین روز انتخابات نیز به اتمام رسید. یازدهم آذر به دستور مستقیم سر لشکر ارفع و تاکید تلویحی درخشانی به دسته عزاداران حسینی حمله شد که یک نفر کشته و 11 نفر زخمی شد. مشابه این دستور به اورمیه هم داده شده بود. تا 14 آذر بساط ژاندارمری تقریبا از تمام نقاط آذربایجان و زنجان برچیده شده بود.
در 17 آذر نمایندگان شاه با هیئت حاکمه در تبریز وارد مذاکره می شوند ولی از آنجا که تهران بر جزئیات و تبریز بر کلیات اصرار می کردند تبریز اعلام کرد که باز هم حکومت مرکزی می خواهد با وعده و وعید به اغفال بپردازد و لذا توافقی حاصل نشد.
و بالاخره در 21 آذر 24 مجلس ملی آذربایجان افتتاح گردید و در جلسه قبل از ظهر خود پیشه وری را مامور تشکیل کابینه نمود که وی کابینه خود را بعد از ظهر همان روز به مجلس معرفی کرد.
22 آذر نمایندگان حکومت ملی با فرمانده لشکر آذربایجان وارد مذاکره شدند و پس از توافق کلیه پادگانهای تبریز اسلحه را به زمین گذاشته و پذیرفتند که طبق دستور عمل نمایند. سرتیپ درخشانی هم گفت:« . . . من از بعضی از روزنامه های چپ متشکرم که حتی آن روزها هم که من مقاومت می کردم به من بد نگفتند . . . ».
قرار داد تخلیه ایران (9/11/20) کنفرانس مسکو
برابر فصل پنجم پیمان اتحادی که بین دولت ایران و دولتهای انگلیس و شوروی در تاریخ نهم بهمن ماه سال 1320 (29 ژانویه 1942)منعقد شد، مقرر گردید" پس از آن که کلیه مخامصه مابین دول متحده (روس و انگلیس)با دولت آلمان و شرکای آن به موجب یک یا چند قرارداد متارکه جنگ متوقف شد، دول متحده در مدتی که بیش از شش ماه نباشد قوای خود را از خاک ایران بیرون خواهند برد و اگر پیمان صلح مابین آنها بسته شد ولو این که قبل از شش ماه بعد از متارکه باشد بلافاصله قوای خود را بیرون خواهند برد. مقصود از شرکای دولت آلمان، هر دولت دیگری است که اکنون یا در آینده با یکی از دول متحده بنای مخامصه گذاشته یا بگذارد.در این اعلامیه که در 9/9/22 منتشر شد از طرف آمریکا، انگلیس و شوروی اذعان شده بود که آنان با دولت ایران بر تمامیت ارضی و حفظ استقلال و حاکمیت اتفاق نظر دارند.
پايان كار فرقه دموكرات آذربايجان
روز چهاردهم آبان 1325 ، فرمان انتخابات از سوي دولت ، صادر شد. اين در حالي بود كه هنوز آذربايجان در چنگ فرقهي دموكرات و بخشهايي از كردستان ، زير سيطرهي كومله قرار داشت .
قوام براي اميدوار كردن شورويها به نتيجهي انتخابات ، شوراي عالي انتخابات تشكيل داد و اللهيار صالح ، رهبر حزب ايران و موتلف حزب توده و فرقهي دموكرات را نيز به عضويت شوراي مزبور منصوب كرد .
آمريكاييها كه فكر ميكردند، قوام در جهت خواستههاي شوروي گام برميدارد، از اعلام انتخابات از سوي دولت، سخت نگران شدند. آنها گمان ميكردند كه در صورت برگزاري انتخابات، كرسيهاي زيادي نصيب فرقهي دموكرات، كومله و همپيمانان آن (حزب توده و حزب ايران و ...) ، خواهد شد. از اين رو، آنها حتي به فكر براندازي قوام افتادند :
اعلام انتخابات از سوي دولت، محافل آمريكايي را مشوش و پريشان ساخت. چنين شايع شد كه آمريكاييها، حاضرند شاه را در برنامهي سرنگوني قوامالسلطنه، ياري دهند .
نگراني آمريكاييها به حدي بود كه حتي وزارت امور خارجهي آمريكا، به صورت آشكار، در اين مساله دخالت كرد :
چند روز بعد ( از اعلام انتخابات )، وزارت امور خارجهي آمريكا طي صدور بيانيهاي، از قوامالسلطنه خواست تا انتخابات را به تعويق افكند .
در اين لحظات سخت و دلهرهآور تاريخ، محمدرضا شاه به جاي آنكه با حمايت كامل از نخستوزير، وي را در راه دشوارِ رهايي آذربايجان ياري دهد، در پي آن بود كه با كمك آمريكاييها، عليه قوام كودتا كند :
شاه اميد داشت كه آمريكايي ها، از اين ( صدور اعلاميهي رسمي و فشار بر قوام دربارهي لغو انتخابات ) نيز فراتر روند و از آن ها خواست، تا از برنامهاي جهت سرنگوني قوامالسلطنه و استقرار دولتي كه از نفوذ شورويها آزاد باشد، حمايت كنند .
در حاليكه ، برگزاري انتخابات در آذربايجان ، رابطهي مستقيم با حضور نيروهاي دولت مركزي در آن جا داشت و بدون تحقق اين امر ، انتخابات نميتوانست انجام شود و در صورت عدم برگزاري انتخابات سرتاسري و عدم گشايش مجلس پانزدهم ، روسها نميتوانستند اميدوار باشند كه امتياز نفت را از مجلس به دست آورند .
به دنبال صدور فرمان انتخابات ، نخستوزير روز 30 آبان ضمن بخشنامهاي ، بر گسيل نيروهاي انتظامي بدون استثنا بر سرتاسر كشور ، تاكيد كرد . به دنبال صدور اين بخشنامه ، دكتر سلامالله جاويد استاندار آذربايجان ، تلگرافي از نخستوزير پرسيده بود كه آيا اين امر ، آذربايجان را نيز دربرميگيرد ؟ احمد قوام در پاسخ تلگراف سلامالله جاويد ، اعلام كرد :
جناب آقاي جاويد استاندار آذربايجان
براي اينكه ، انجام اين امر مهم از هر نوع شائبهي تخلف و سوء جريان مصون بماند ، به تمام استانها و شهرستانها ، قواي تامينيه از تهران فرستاده ميشود تا انتخابات ، جريان قانوني خود را طي نمايد...
نخستوزير ـ احمد قوام
منابع تحقیق :
azargoshnasp.net
روزنامه ايران ( اسماعيل آزادى )، 14 آذر 1383
www.irdiplomacy.ir
Parsine.com
روزنامه رسالت، شماره 6787, چهارم شهريورماه 1388 ، صفحه 18
magiran.com
ویکیپدیا
www.bashgah.net
irannegar.blogfa.com
irantarikh.com
پايگاه حوزه
/ن
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}